عدم موفقیت دولت ازهاری در سرکوب بحران، و عدم موفقیت شاه در روی کار آوردن حکومتی با شرکت سیاسیون مخالف و استمرار پیامهای امام و تظاهرات مردم و اعلام اینکه «تا سرنگونی شاه تظاهرات و اعتصابات ادامه خواهد یافت» و به ویژه آخرین اظهار نظر امام در مصاحبه با رادیو لوگزامبورگ در 21 دسامبر 1978 (اول دی ماه 57) که «شاه پایگاهی در میان ملت ندارد. به هیچ وجه جای مصالحه هم نیست»، مقامات امریکایی مجدداً دست به کار شدند و این بار در طرح راه حل برای مسائل ایران، بردن شاه را در نظر آوردند.
گزارش جورج بال (که در صفحات گذشته بدان اشاره شد) مجدداً مورد بررسی قرار گرفت.
رئوس گزارش و جمعبندی جورج بال عبارت بود از اینکه، ظاهراً روزهای خوش حکومت مطلقه شاه به سر آمده است. در این گزارش وضعیتهای احتمالی جانشینی حکومت شاه، بدون توجه به عملی و یا غیرعملی بودن آن به قرار زیر برشمرده شده بود:
خاطرات سیاسی- اجتماعی دکتر صادق طباطباییج. 3صفحه 93 اول: مشروطه سلطنتی: امریکا و امرای ارتش ایران ترجیح میدهند ترتیبی داده شود که شاه سلطنت کند نه حکومت. برای تحقق چنین برنامهای، یک دولت ائتلافی غیرنظامی به رهبری کسانی نظیر علی امینی نخستوزیر اسبق و یا دکتر کریم سنجابی رهبر جبهه ملی نسبتاً معتدل باید روی کار بیاید.
دوم: شورای نیابت سلطنت: قدم بسیار محتمل بعدی، استعفا و خلع شاه به نفع پسرش و اداره کشور توسط یک شورای سلطنت، تا وقتی پسر او به سن 21 سالگی برسد.
سوم: ایجاد یک جمهوری: اگر چنانچه سلطنت کلاً سقوط نماید میتوان یک جمهوری به ریاست سیاستمداران معتدلی نظیر علی امینی و یا کریم سنجابی به وجود آورد. چنین دولتی باید بتواند هم نظامیان و هم رهبران مسلمان مبارز را با خود همراه سازد. چنین دولتی همچنین به همکاری فعال تکنوکراتهای آموزش دیده در غرب نیاز دارد.
چهارم: جمهوری اسلامی: در صورتی که میانه روها سقوط کنند، طرفداران متعصب آیتالله خمینی ممکن است کوشش نمایند تا حکومتی بر اساس اصول اسلامی بنا نهند که نتیجه آن پایان مدرن گرایی و به احتمال زیاد عکس العملهای فلجکننده از طرف ارتش و میانهروها خواهد بود.
پنجم: حکومت نظامی به شکل لیبی: در کشورهای منطقه خاورمیانه تنها حزب منسجم ارتش است. اگر شاه برود و نابسامانیها ادامه پیدا کند ممکن است امرای ارتش دست به کار شوند. آنها ممکن است دست به یک کودتای نظامی نظیر لیبی بزنند و حکومت جمهوری مردمی را به وجود آورند.
خاطرات سیاسی- اجتماعی دکتر صادق طباطباییج. 3صفحه 94